بررسی تاثیر ساخت قدرت بر تشد ید ناسیونالیسم قومی
دسته بندی حقوق
فرمت فایل docx
حجم فایل 449 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 97
بررسی تاثیر ساخت قدرت بر تشدید ناسیونالیسم قومی

فروشنده فایل

کد کاربری 7612
 
 

بررسی تاثیر ساخت قدرت بر تشد ید ناسیونالیسم قومی همراه با منابع

 

فهرست

مقدمه

بهره نخست:مفاهیم

فصل اول: قومیت و قوم گرائی

-سیری در نظریه پردازی در باره ناسیو نالیسم قومی

- پیشینه گرایان

- ابزارگرایان

- مفهوم قومیت

- فرق بین مفهوم قومیت و ملیت

- اقلیتهای قومی

- عوامل پیوند درونی اقوام

- زبان

- نژاد

- سرزمین

- مذهب

-عوامل تاثیر گزار بر سیاسی شدن قومیتها

فصل دوم:ساخت قدرت

- نظام متمرکز

- نظام فدرال

- نظام دینی

- نظام پوپولیستی

بهره دوم : بررسی قومیت در ایران

 

فصل اول:بررسی کلی قومیت و قومیت گرایی در ایرن

- علل گوناگون اقوام

-قومیت یا قبیله گرایی در تاریخ ایران

- علل سیاسی شدن گروه های قومی

فصل دوم:بررسیگروه های قومی در ایران

- قوم کرد:

- محدوده جغرافیایی

- خاستگاه نژادی

- ویژگیهای فرهنگی

- مذهبی

- زبانی

- رابطه با مرکز

- قوم ترک

- محدوده جغرافیایی

- خاستگاه نژادی

- ویژگیهای فرهنگی

- مذهبی

- زبانی

- رابطه با مرکز

- قوم بلوچ

- محدوده جغرافیایی

- ویژگیهای فرهنگی

- مذهبی

- زبانی

-عوامل دوری و نزدیکی از ساخت قدرت

- قوم ترکمن

- محدوده جغرافیایی

- خاستگاه نژادی

- ویژگیهای فرهنگی

- مذهبی

- زبانی

- رابطه با مرکز

 

بهره سوم:تاثیر ساخت قدرت بر تشدید ناسیونالیسم قومی

فصل اول :روند ساخت قدرت در جمهوری اسلامی

- ویژگیهای ساخت قدرت در سالهای 1357 تا 1368

- ویژگیهای ساخت قدرت در مابین سالهای 1368 تا 1376

- ویژگیهای ساخت قدرت در دوره اصلاحات

فصل دوم:بررسی گروه های قومی در دوران جمهوری اسلامی

-کردستان

-خواستهای مردم کرد

- برخورد های غیر خشونت آمیز

- برخورد های خشونت آمیز

- شمای کلی

- آذربایجان

- خواسته های سیاسی

- زمینه های درگیری

- درگیر ی و آشوب ها

- بلوچستان

- مقاومت بلوچها مقابل انقلاب

- گروه های درگیر و خواسته های آنان

- علل درگیریها

- ترکمن صحرا

- زمینه تارخی درگیری با مرکز

- خواسته ها سیاسی

- درگیری های صورت گرفته

 

-نتیجه گیری

-منابع

 

مقدمه:

 

امروزه بحث ایجاد وحدت و همگرایی ملی یکی از مسائل مهمی است که کشورهای دارای تنوع قومی با ان روبرو هستند.درگذشته با توجه به شیوه خاص حکومت داری بحث وحدت ملی به معنای امروز وجود نداشت. در هیچ یک ازامپراتوریهای قدیمی رابطه مردم وشاه رابطه دولت-ملت به معنای امروز نبوده است. دولت-ملت پدیده جهان مدرن است که برپایه نظریه قرارداداجتماعی شکل گرفته ودولت آن، شکلی از قدرت است که یک ملت آن را بنیان گزاری کرده است.

با رونداستعمار و همچنین با جهانگیرشدن و نفوذ اندیشه وتمدن غربی،مفهوم این شکل از دولت در جهان سوم نیز گسترش یافت و باعث بوجود آمدن دولتهای جدید از دل امپراتوریهای قدیمی ومستعمارات شد.بدلایل مختلف،همچون وارداتی بودن این تفکر و همچنین نبود زیرساختهای فرهنگی مناسب برای پذیرش ان، بزرگترین دغدغه این کشورها همواره ایجاد انسجام، وحدت و همگرایی ملی بوده است.

دراواخر قرن نوزدهم با نفوذ اندیشه های غربی درایران ما شاهد شکل گیری اندیشه های ناسیونالیستی در میان روشنفکران و بعضی نخبگان دربار،مثل امیرکبیر یا عباس میرزا هستیم.اما بدلایل مختلف ازجمله ضعف حکومت مرکزی، ناارامیها و جدائی طلبی های قومی دراواخرحکومت قاجار وجود داشته است. ضعف حکومت مرکزی باعث می شد تا وحدت ملی همواره بصورت یک آرزو درمیان ملی گرایان باقی بماند.آرزویی که با روی کارآمدن دولت رضا شاه امید میرفت به واقعیت تبدیل شود، یعنی حکومت مقتدر مرکزی که توانائی غلبه بر جدائی طلبیهای قومی،قبیله ای را داشته باشد.

رضا شاه با تکوین ساخت دولت مطلقه سعی کرد با تکیه بر ناسیونالیسم ملی«که تاکید خاص برشکوه وتاریخ ایران باستان داشت»دولت-ملت به معنای مدرن آن را جایگزین امپراتوری درهم ریخته قدیم کند.این پروزه ، که برپا کردن دولت مدرن برای پدید آوردن ملت مدرن ایران بود،کاری بسیارسخت ودشواربه نظر می رسید.

برای به ثمر رسیدن این خواسته،دولت رضاشاه دست به اقدامات گوناگون زد ازجمله:ایجاد ارتش مدرن،بوروکراسی ،سرکوب ویکجانشینی ایلات درقالب طرح تخته قاپوکردن،تبلیغ وایجاداحساس ناسیونالیسم ملی و..... ،ولی در حقیقت همانطور که دکتر احمدی نیز اشاره کرده است این اقدامات سبب انحصار قدرت دردست حکومت مرکزی و کاهش مشارکت قومیتها در قدرت و دوری بیگانگی اقوام ایرانی ازحکومت مرکزی ،وبطورکلی دولت شد.که خود عامل مهمی درایجاد واگرایی قومی و سیاسی شدن قومیتهای گوناگون بوده است.

باتوجه به این پیشینه ما شاهد رخداد انقلاب اسلامی درایران هستیم که اندیشه نوینی به نام جمهوری اسلامی رابه واقعیت تبدیل میکند.شکل تازه ائی از قدرت بر پایه اصل ولایت فقیه،اسلام ،و.... این عوامل و همچنین علاقه خودم به مسائل ایران که در گذشته نیز درقالب تحقیقی به نام تاثیر روی کارآمدن رضاشاه بر آداب وعقاید مردم ایران به آن پرداخته ام، باعث شد تا من در این تحقیق بدنبال پاسخ این سوال باشم که ساخت قدرت دردوره جمهوری اسلامی چه تاثیری بر سیاسی شدن قومیتها داشته است.

باید توجه داشت"که نیرو وعواملی که بر وحدت ملی تاثیر می گزارند را می توان دردو الگو مقا یسه کرد.در الگوی اول برمبنای عوامل درون زا و برونزا ودر الگوی دوم بر مبنای عوامل روبنایی وزیر بنایی:درالگوی اول عواملی نظیر استعمار،تهدیدات بیرونی،دارای ماهیتی برونزامی باشند وعواملی نظیر تارخ مشترک،وحدت سرزمینی،فرهنگ مشترک،دین،قومیت ونژاد درون زاهستند،ودر الگوی دوم عواملی نظیر موقعیت،وحدت سرزمینی،فرهنگ مشترک ،تاریخ، زبان، دین نقش بنیادین دارد وعواملی نظیر ناسیونالیسم، ساختار سیاسی،تهدیدات بیرونی،استعمار،ایدولوژی،قدرت دولت مرکزی،نقش روبنایی دارد

دراین تحقیق سعی می شود الگوی دوم که عوامل روبنایی را وزیربنایی را مدنظر دارد مورد توجه قرار گیرد.بنابراین سعی می شود دراین تحقیق تاثیر ساخت قدرت به عنوان عاملی که بر عوامل رو بنائی و زیربنائی تاثیرگزاری مهمی دارد مورد توجه قرارگرفته و همچنین بطور خاص تاثیر این ساخت قدرت بر ناسیونالیسم قومی مورد بررسی قرار گیرد. البته لازم به ذکر است که در این تحقیق به مطالعه موردی تمام اقوام نمی پردازیم بلکه سعی می شود اقوامی که در دوران معاصر گرایش ناسیونالیستی دارند موردتوجه قرار گیرد.

گفتنی است که فرضیه اصلی در این تحقیق ،ساخت قدرت متمرکزدر دوره جمهوری اسلامی باعث کاهش مشارکت اقلیت های قومی در قدرت و کاهش مشارکت باعث تشدید ناسیونالیسم قومی در ایران شده است،می باشد.

در این تحقیق از ارشادات و راهنمایی های استاد گرانقدر خود جناب دکتر سعید گازرانی که با گشاده رویی مرا راهنمایی کرده اند،بهره فراوان بردم که در اینجا بر خود لازم می دانم که از صمیمیت و نظرات بلند نظرانه ایشان تشکر کنم ضمن اینکه مسئولیت هر گونه نارسایی و اشتباه در این تحقیق تنها متوجه خودم می باشد.

 

بهره اول

مفاهیم

فصل اول

قومیت و قوم گرایی

سیری در نظریه های ناسیونالیسم قومی:

قبل از آن که به دو مکتب نظری راجع به ناسیونالیسم قومی بپردازیم لازم است تا ابتدا توضیح کوتاهی راجع به آن بدهیم.در مورد ناسیونالیسم قومی نظرهای گوناگونی مطرح شده است مثلاً برای مدرنیستها و همچنین ساختار گرایان شکلی از ناسیونالیسم به حساب آمده که حالت بومی به خود گر فته است (اسمیت ،1383:137).اما اگر بخواهیم به یک تصویر روشن از ناسیونالیسم قومی برسیم باید بگوییم که ریشه آن را باید در پیوندهای خویشاوندی پیدا کرد و بیشتر تکیه بر روابط خانوادگی دارد (اسمیت،1383:138).

اما سوالی که مطرح می شود این است که براستی یک گروه قومی که احساس یا گرایش ناسیونالیستی دارند چه اهدافی را دنبال می کنند؟ به نظر می رسد که اهداف گروههای قومی متفاوت باشند اما بطور کلی سه هدف عمده را می توان بر شمرد اول اینکه درصدد ایجاد یک دولت مستقل و متحد که منشاء آن برگردد به آن گروه قومی ،دومین مورد این است که گروه قومی به دنبال کسب هویت مستقل می باشد و در آخر و سومین هدف ،چون ناسیونالیسم قومی آمال و آرزوهای خاص را ارئه می دهد این آمال و آرزوها می تواند در غالب مفاهیمی چون رهایی ،استقلال و وحدت قومی ظهور کند و برای گروهای قومی جذابیت داشته باشد (مقصودی ،1380:52).

لازم است در ادامه به انواع ناسیونالیسم قومی نیز اشاره کنیم . بطور کلی ناسیونالیسم قومی به دو صورت یا شکل ظهور می کند یک نوع آن زمانی است که یک گروه قومی یا چند گروه در درون یک دولت وجود داشته باشند و خارج از بلوک قدرت قرار گیرند در این زمان ممکن است که این گروههای قومی خواهان استقلال و جدایی از دولت مرکزی باشند و بخواهند دولت-ملت مستقل تشکیل دهند گرایش آنها به عنوان ناسیو نالیسم قومی جداهی خواه شناخته می شود .

اما اگر یک گروه قومی در چند کشور پراکنده باشند زمانی که بخواهند به عنوان یک کشور مستقل درآیند آن موقع ناسیونالیسم آنها به عنوان ناسیو نالیسم قومی الحاق گرایانه شناخته می شود ( مقصودی ،1380،:53 52).

در پایان این قسمت باید خاطر نشان کنیم که در مورد ناسیونالیسم قومی دو قلمرو نظری وجود دارد یک قلمرو به ماهیت قومیت و ناسیونالیسم مربوط است و قلمرو دیگر مربوط به علل سیاسی شدن مسئله قومیتهاست ( احمدی ،1386:142)لا زم به ذکر است که مسائل مربوط به قلمرو اول را می توان در دو مکتب کهن گرایی و ابزارگرایی پیدا کرد که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد اما قبل از آنکه وارد این بحث شویم و برای آشنایی مقدماتی لازم است بگوییم در حالی که کهن گرایان معتقدند که قومیت و و ناسیونالیسم پدیدههای کهنی هستند در مقابل ابزار گرایان نظر عکس آن را دارند و معتقدند که این پدیده ها محصول دوره جدید مخصوصاً چند قرن اخیر است(احمدی ،1386:143).

کهن گرایان:

ادوارد شیلز نخستین کسی بود که اصطلاح کهن گرایی را به کار برد اما در دهه 1950میلادی شخصی به نام کلیفورد گیرتز آن را رواج داد (احمدی ،1386:142).

این مکتب ناسیونالیسم قومی را بر حسب ویژگیهای رفتاری ذاتی گروه قومی تفسیر می کند که در نزد برخی از صاحب نطران از مبنای زیست شناسی نیز بر خوردار است این مطلب را می توان این گونه معنی کرد که هویت یک گروه قومی از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابد( دی سیسک،1379:40).

از این مطالب می توان این گونه استنباط کرد که کهن گرایان بر طبیعی بودن ناسیو نالیسم قومی تاکید دارند یعنی خواسته ها آنان را طبیعی دانسته نه این که تحت شرایطی بوجود آمده باشند به عنوان مثال واکر کونور از برجسته ترین صاحب نظران مکتب کهن گرایی جنبه های سیاسی شدن گروهای قومی را به عنوان پدیده طبیعی حیات بشری میداند( احمدی ،1386:145).

در پایان و برای جمع بندی باید بگوییم که که در مکتب کهن گرایی دو مطلب عمده وجود دارد اول آن که ملتها و ناسیونالیسم پدیده های کهنی هستند و دوم آن که طبیعی و جهان شمولند (احمدی ،1386:142) یعنی مخصوص یک منطقه و زمان خاص نیستند .

 

ابزار گرایان:

در بالا شاهد آن بودیم کهن گرایان مدعی بودند که ناسیونالیسم قومی پدیده ای طبیعی و همچنین کهنی است در مقابل این نظر ابزارگرایانی وجود دارند که معتقدند ناسیونالیسم قومی مقوله ای مرکب ،پویا و تابع شرایط ساختاری جامعه است آنان اظهار می دارند که هویتهای قومی بر حسب گستره وسیعی از متغیرها رو به افزایش و کاهش می نهد که شامل توانایی و مهارتهای پیشگامان سیاسی است که به شکل کار آمدی توان بسیج گروه ها برای اهداف جمعی و بیان باورها و عقاید حول دو محور پیشنه و سرنوشت مشترک را دارند( دی سیسک،1379:41).